متن های زیبا | ||
|
لینک دوستان
|
فکر تمیز،فکر کثیف سعید طاهریان به استحمام مردم دقت خاصی داشت.یک بار به من گفت:«دقت کن این روستایی ها هفته ای یک بار استحمام کنن.»خندیدم و گفتم:«برادر احمد به ما چه مربوطه!»گفت:«چی چی به چه مربوطه؟به ما ربط داره خوب هم ربط داره.اینها باید هفته ای یه روز استحمام کنن و شما باید بر این امر نظارت داشته باشی.حتی بچه هاشون هم باید استحمام کنن.حالا زناشون رو که نمی تونیم بفهمیم می رن حمام یا نه ولی بقیه شون رو حتما چک کنین.» آن موقع در آبادی های کردستان دو چیز نبود.یکی حمام شخصی و دیگری توالت شخصی.توالت ها همه توی مساجد بود و اگر کسی می خواست به آنجا برود باید از سر آبادی یا ته آبادی می آمد و به مسجد می رفت. به دستور حاج احمد شورای ده را جمع کردیم و به آنها گتیم که همه باید بلا استثنابه حمام بروند.بعد هم برای اینکه نظارت جدی داشته باشیم پزشک امدادگر محور را می فرستادیم توی ده که مردم را به بهانه مریضی تست کند و به آنها بگوید که اگر به حمام نروید بیماری های واگیردار شیوع پیدا می کند. یک با از حاج احمد پرسیدم:«برادر احمد ما که رفتیم و دستور شما رو اجرا کردیم اما علت این همه پافشاری شما برای استحمام مردم دهاتی و روستایی چیه؟» گفت:«اینجا وقتی که بین بدن کثیف و بدن تمیز فزق قائل بشن فرق لباس تمیز و لباس کثیف رو بدونن اونوقت می تونن بقهمن فکر کثیف با فکر تمیز چه فرقی داره!اون موقع می تونن تشخیص بدن فکر کومله و دمکرات تمیزه یا کثیف.مثل اینها مثل بچه ای می مونه که توی شکم مادره هی پاشو می کشی بیرون می گه نمی خوام بیام بیرون.فکر می کنه همه دنیا اونجاست اما وقتی میاد بیرون و با دنیای جدید آشنا می شه تازه می فهمه کی به کیه!.»
برگرفته از مجموعه کتاب های یاران ناب 5- می خواهم با تو باشم خاطراتی از شهید احمد متوسلیان به کوشش: علی اکبری شادی روح امام وشهدا صلوات
نظرات شما عزیزان:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
.gif){kind=small} Kh
 ساعت9:44---17 بهمن 1392
اى امام حسين(ع) اگر شما در زمين كربلا على اصغر ، على اكبر ، و قاسم را داديد . اگر شهداى شما را زير سم اسبان با خاك يكسان كردند. حسين جان كجائى كه ببينى شهداى اين مردم شهيد پرور، اين مردم مسلمان، اين ايثارگران را چگونه تشيع مى‌كنند امام .حسين(ع) اگر مردم كوفه به حق مسلم مردانگى نكردند و او را تنها گذاشتند . اما اين جوانان ما مردم كوفه نيستند.
فرازی از وصیت‌نامه شهید علی کرمانی حبیب آبادی پاسخ:روحشان شاد..... اللهم صلی علی محمدوآل محمد
جالب بود...
شهاب الدین
ساعت19:26---16 بهمن 1392
خداوندا
ای آفریینده فصل ها! زمستان فرا رسیده و درختانت به خوابی عریان فرو رفته اند؛ زردی و سرخی جایشان را به سپیدی یکرنگ برف داده اند. ای خدای زمستان با شکوه! گرسنگی گرسنگان، برهنگی برهنگان و بیچارگی بیچارگان زندگی را برایم تلخ کرده است؛ حال آنکه قدرت سیر کردن و پو شاندن همه را ندارم. ای مهربان! تو که بندگانت را دوست داری، ای آفریننده آتش! ای گرما بخش! در شب های سرد زمستانت،گرمای محبتت را از ما دریغ مکن؛آمین پاسخ: آمین.... بسیار زیبا بود. ممنون |
درباره وبلاگ  به وبلاگ من خوش آمدید |
| [قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] | ||
تبادل
لینک هوشمند